سلاممقدمه اول:تاريخ بخوانيد!!! تاريخ تحليل، جواب سوالات اول شما را به درستي مي دهد. مقدمه دوم: ابوموسي اشعري نباشيد؛يکي از داستان هاي پند انگيزتاريخ، داستان ابوموسي اشعري است.که همانند شما باور داشت که دشمني وجو ندارد لذا اميرالمومنين علي عليه السلام در نامه 79 ايشان را شقي معرفي کرده و مي فرمايند:همانا بدبخت کسي است که از عقل و تجربه اي که نصيب او شده است محروم ماند، و من از آن کس که به باطل سخن گويد يا کاري را که خدا اصلاح کرده برهم زند، بيزارم. آنچه را نمي داني واگذار، زيرا مردان بدکردار، با سخناني نادرست به سوي تو خواهند شتافت، با درود.نتيجه:داداش جان؛در ميان باورها و انواع مراتب و وجوه ايمان، انگار برخي از باورها دشوارتر به نظر مي‌رسند. کساني که مي‌خواهند جامعه را به گونه‌اي بار بياورند و افکار عمومي را به گونه‌اي سوق دهند که مردم احساس نکنند دشمني کينه‌توز، رذل و در نهايت پستي و بي‌شرفي در اطراف آنها وجود دارد، اينها خائنين به مردم هستند.شخصيت‌هاي تاريخي مثل ابوموسي اشعري که چه خيانت‌هاي بي‌نظير و عجيب و غريبي به اسلام کرده‌اند! هيچ‌وقت نبايد جامعه را در خواب خرگوشي فرو برد و طوري رفتار کرد که اينها دشمن ندارند.امروز چه کسي است که رذالت‌هاي دشمنان را نبيند؟ اين آمريکا و انگليس و صهيونيست‌ها از زمان حضرت امام(ره) رذالت‌شان بيشتر نشده است؟ جنايت‌شان بيشتر نشده است؟براستي چرا؟اصلا نمي دانم نمي فهم چرا همواره بايستي در دايره تحليل اين کشورها قرار بگيريم؟