بنا به قولی که دریادداشت-تحلیلی ازتفاوت ولایت فقیه باحکومت استبدادی- مورخه یکشنبه 89/6/7داده شد،قسمت دوم موضوع ولایت فقیه رامی نویسم،انشاء الله استفاده کنید والبته منتظر نظرتان می باشم. سوال دوم:منظور ازمطلقه چیست؟
اصطلاحی فقهی بود که امام-رضی الله عنه- تعبیرکردندوربطی به اصطلاح مطلقه درعلوم سیاسی ندارد،خودامام-رضی الله عنه- گفتند: ولایت فیه حکومت مشروطه است،دراوخرعمرشان که نگفته ، همان اول درنجف گفته درکتاب ولایت فقیه ایشان است.مشروطیت آن است که مشروطه، براینکه برخی ظواهررارعایت بکندیانکند. اگرمشروطیت نکردمشروع نیست. ولایت فقیه حکومت آدم بربقیه نیست، ولایت فقیه یک دستگاه است، یک دکترین است درجامعه،منتهادرهوامعلق نباید بماند، یک کسی وکسانی بایستی آنرااجراکنند،بگردید ببینید چه کسانی به این دکترین واقف ترند وآگاهی یشان اجتهادی است نه تقلیدی وعوامانه والتزام عملی دارند،یعنی عدالت ،صدق.ولایت فقیه عادل ،حکومت فرد برجامعه نیست ،حکومت یک دکترین برجامعه است منتها یک افرادی بایستی آنرا اجراکنند ونظارت بکنند.مطلقه یعنی چه ؟قبل ازاینکه قید شرعی باشد، قید عقلی است ،یک مثالی بزنم که فهم اصطلاحی ولایت فقیه و فراقانونی بودن، ولایت مطلقه جابیافتد.درمواقعی که هیچ مشکلی درعبورومرور ماشین هاوجود نداردتمامی ماشین ها مطابق قانون هرگاه چراغ قرمزاست می ایستند وهرگاه چراغ سبزاست حرکت می کنند ،اما وقتی گره ی کوری ایجادشود که این قانون هرچه عملترشود وضعیت خوب نمی شود که هیچ بلکه بدتر هم می شود.دراینجا فردی به نام افسر راهنمایی ورانندگی، قانون رازیرپا گذاشته و دستورمی دهد که هرگاه چراغ قرمزاست ماشین هابروند وبرعکس، اگرچراغ سبزباشد ماشین هابیاستند. به همین معنا نه بیشتردرمسئله شرعی وعقلی هم صدق میکند این همان مفهوم مطلقه امام-رضی الله عنه-است،یک چیزبگویم ،جانلاک که پدرلیبرالیسم کلاسیک جامعه مدنی است ،همان که مدینه فاظله را دربرابرمدینه منوره مطرح کرد (سیوسوسایتی) ودرداخل عده ای طبل حمایت ازاورازدندومی خواستندمدینه النبی رازیرسایه جامعه مدنی ببرند.آن لاک دردکترین جامعه مدنی وسوسایتی سریعا همین مفهوم را بکارمی برد:فقط کلمه ولایت مطلقه نگذاشته وگرنه مضموم همین است.او گفت: حاکمیت مشروع حق دارددرشرایطی که بطورطبیعی اداره جامعه ومشکلات جامعه به بن بست برسد بطورموقت قانون نوشته شده راکنارزده وبه قانون نانوشته بپردازد،همان مصلحت ومنافع ملی ،منافع ملی همینه ،مصلحت نظامی که امام -رضی الله عنه-فرمودند.تقریبامعادل آن. اینجا که افسر می گوید چراغ قرمز است وبیاییدبروید، چراکسی خر(یقه) افسر رانمی گیردونمی گوید ای مستبد،ای ظالم و...
دوتفاوت بین ولایت فقیه وحکومت مطلقه وجودارد:
1.ولی فقیه،می تواند یک قانون را موقتالغو کند،چه عرفی ،ومدنی ،چه شرعی،مثل حج، که امام-رضی الله عنه-سه سال تعطیل کردند.حجاج ماراامریکایی هاکشتند .شرع که می گوید: درزمانی که استقبال از رفتن به حج نمی شود دولت بایستی پول بدهد وعده ای رابفرستد،ولی بنا به دلایلی ولی فقیه آنرا برای مدتی نغض می کند.یادرمجلس ششم،شورای نگهبان می توانست انتخابات راباطل کند ولی رهبروارد می شود ومی گوید:آراءرا بشمارید وبنا رابرصحت بگذارید.همین افسر راهنمایی ورانندگی اگرتبعیض قائل شودبرای اقدام، می شود مستبد. چون دیگر مردم وجامعه وبطور کل مصلحت موردنظر نیست بلکه نظرشخصی است. مثلا: می گوید توپسرخاله ی منی برو ،باتو دشمنی دارم، پس بمان. این استبداد است.
2.درحکومت مطلقه گاهی قانون بطورکامل نغض می شود ولی درحکومت ولایت فقیه قانون به تاخیر می افتد.اگر ولایت مطلقه نباشد حکومت دینی می شود طالبان. تفکرطالبانیسم می گوید: حکومت دینی راازیک کنارشروع وبروجلو.حکومت اسلامی بناکردن یاچیدن آجرنیست بلکه معماری ومهندسی داردکه درآن اولویت می باشد.کارگر روزمزد کافی نیست، بلکه مجتهد می خواهد ومعمارمی خواهد تانظارت کند بایدحاکمیت درحال نواندیشی واستراتژیک باشد تمام حکومت های دنیااین طورعمل می کنند امریکامعضل ریاست جمهوری خودرا باچه اوتولیته حل کرد ؟ دادگاه ریاست جمهور راتعیین کرد هیچ می دانستید. هیچ ربطی به استبداد پس ندارد.
قسمت سوم:بحث انتخاب یاانتصاب ولی فقیه ؟
زمان :اگرزنده بودیم 12/ 6/ 89 شنبه
التماس دعا