تحلیل

سیاسی , • نظر

پاراگراف اول ؛ شیخ ما می گفت: آورده‌اند "جان‌مایه‌ی روزگار" چیزی است که بازگشت به آن شدنی نیست. فروپاشی آرام‌آرام این جان‌مایه از آن است که جهان به پایان خود نزدیک می‌شود. یک سال نیز، از همین رو تنها بهار یا تابستان ندارد. یک روز هم، به همین سان. بازگرداندنِ جهانِ امروز به صد یا چندصدسالِ پیش، شاید دل‌خواهِ آدمی باشد، اما شدنی نیست. پس ارزنده است که هر نسلی، آن‌چه در توان دارد، به کار بندد.

پاراگراف دوم ؛ ایام نامبارکی است. دربی عجیبی بین دو دیدگاه در جامعه در حال برگزاری است. حال و هوای دربی، اخلاقی نیست! تماشاگران داد و فریاد داور را می بینند که می گوید روشنفکر؛ همدلی! دلواپس؛ هم زبانی! ولی اصلاً فایده ای ندارد! هیچ کس گوش نمی دهد. یکی از وسط جمعیت بلند می شود و نعره می کشد؛ بابا! دست بردارید دقیقه نود شد! دست به دست هم بدید و یک دروازه را 22 نفری نشانه برید تا استادیوم یک دست به لرزه بیافتد و ملت شاد شن.

پاراگراف سوم ؛ عشق است تقدیر تقویم، آنجا که سقای آب و ادب، حسین علیه‌السلام را حتی در صفحات سررسید هم تنها نمی‌گذارد و هر ساله گوش امت را می فشارد که حواس خود را جمع کن!

پاراگراف چهارم ؛ روشنفکرخان! نکند مصداق أکابر در آیه شریفه ی ذیل بشید؛

وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجَرِمِیهَا لِیَمْکُرُواْ فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ[1]

ترجمه: و ( نیز ) این گونه در هر شهر و آبادی، بزرگان گنهکاری قرار دادیم(افرادی که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم(علم و...) اما آنها سوء استفاده کرده ، و راه خطا پیش گرفتند) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند ولی تنها خودشان را فریب می دهند و نمی فهمند!

و اما دلواپس، (نویسنده:بله با شما هستم!) اگر منتظر اشاره انگشت سبابه ی حضرت آقا هستید ایشان تکیه فراروان روی آیه ذیل دارند؛

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ[2]

ترجمه: بگو این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!(نویسنده: بله بصیرت بصیرت و بصیرت!)

پاراگراف پنجم ؛ از کوزه برون آید همان که درون است! روشنفکر(نویسنده: گوش می دهید با شما هستم!)در جامعه ای زندگی می کنید که تمام سعی اش پیاده کردن الله-جل و جلاله- است، بنابراین قرآن زیاد بخوانید و آن را زیر تیغ تدبر ببرید.

و پاراگراف آخر؛ باید اهل قرآن شد تا خطای باصره ازبین برود!

پی نوشت:

1- سوره مبارکه انعام/123

2- سوره مبارکه یوسف/108