تحلیل

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت سوم:بحث انتخاب یاانتصاب ولی فقیه ؟
قول داده بودم ،12/ 6/ 89 شنبه بنویسم. امیدوارم که منراعفو کرده باشید،ازاین به بعد دیگه قول نمی دهم چون نمی شود عمل کرد.

ولی فقیه رابایستی کشف کنیم یابایستی جعل شود؟این موضوع راهم همانند مباحث قبلی خیلی موجز ومختصرمیخواهم جواب بدهم.فکر میکنم  به احتمال خیلی زیاد، بحث انتخاب وانتصاب دوباره دچاربدفهمی شده است،به خاطرهمین بحث های ژورنالیستی وسطحی.متاسفانه فصل الخطاب بحث هایمان ،پیچیده ترین مباحثمان روزنامه ها هستند.وغالبادرروزنامه ها کمتر مقاله هایی می بینیدکه ازنظرعلمی ازنظررفرنس ومنابع پایه قرص ومحکمی داشته باشد، واقعا کم است من معتقدم درروزنامه ها قابل شمارش اند مقالاتی که میتوان گفت که قابل استدلال علمی  اندهرکسی آمده حرفی زده ودرخانه نشسته وصحبتی راگفته واین که مقاله ازکجاشروع می شود وادعا اش چیست ادله اش چیست . بحث انتخاب وانتصاب ازهمان موضوعاتی است که دچارکج فهمی شده است..شیعه معتقد به انتصاب است،فقها ی شیعه ازهمان اول اززمان امام زمان –علیه السلام-تاهم اکنون اجماع داشتند برهمین قضیه،وهمین سالهای اخیر کسانی بحث ازانتخاب کردندبه خاطرتلفیق این نظریه شیعی بانظریات لائیک باحسن ظن یاسوء ظن که کسانی باحسن ظن چنین مباحثی رامطرح کردند.وبه اصطلاح می خواستند دموکراتیزه بکنند.علت اش هم این بوده که متوجه نبودند سر?ی که درمفهوم انتصاب وجودارد.کلمه انتصاب معنی اش این نیست که، ازپشت پرده ی غیب ازروز غیبت کبری تاروزظهور ایشان همین طور،یکی یکی اسم هایی ردیف شده درلیستی، مثل بیست سوالی مثل چیستان ،آن وقت به مردم گفته اند بروید بگردیدطومارطوماراین راپیداکنید،پیدا بکنید کشف اش بکنیدخیر معنی انتصاب ونه معنی کشف این نیست که آقایان مطرح می کنند وآنرا می کوبنداین موضوع خلل دارد کسی این طورنگفته ،نظریه انتصاب معنی اش این است که عرض می کنم وکشف هم همین طور:وخواهم گفت باانتخاب بایک معنالی خاصی هیچ منافاتی ندارد.انتخاب درطول انتصاب قرارمی گیرد نه درعرض انتصاب.شیعه باانتخاب درعرض انتصاب مخالف است.اماباانتخاب درطول انتصاب موافق است وفلسفه انتخاب در تئوری فلسفی شیعه غیرازانتخابی است که درتئوری فلسفی لائیک مطرح می شود،متفاوت است باهم وآن چیزی که دردموکراسی لیبرال مطرح می شودهردو رای گیری است امادوتاماهیت فلسفی دارندبه دودلیل رای گیری صورت میگیرد ولو، که شکلش یکی است ونتیجه اش هم ممکن است یکی باشدهردوهم مردم رای می دهند ویکی هم می آید برسرکار،شکل یکی است اماماهیت وتوجیح فلسفی وتئوری اش با یکدیگر متفاوت است،البته این تفاوت آثاری دارد که درموارد تزاحم بایکدیگرخودش رانشان می دهد، غالب اوقات خودرانشان نمی دهد.انتصاب یعنی این:شیعه می گوید که هیچ کس ازطرف خودحق حکومت برمردم راندارد،انتصاب یعنی این، ،به مامی گویند ای انسان،ای مردم هیچ کس خودش ذاتابرشماولایت نداردآدم هادربرابرآن، اصل برعدم ولایت است.اصل آزادی ماست،شیعه گفته است فقهای شیعه هم می گوینداصل براین است که همه امورحلال است جزاین که دلیلی بیاوریدبر نغض اش.این اصالت اباده که شیعه به آن اعتقاد داردغیرازاباهی گری است.اباهی گری می گوید:حتی اگر هم دلیل بیاورید بازهم حرام نیست بلکه همواره حلال است.حرمتی نمی شناسنداین تفکرلیبرال، ماتریالیست هاست.شیعه معتقداست اصل برآزادی است منتهااین آزادی ازطرف خداوند متعال داده شده است چون خداوندتشریح کرده واجازه داده است آزادی هست ، آن مالک است اما دررابطه انسانهابایکدیگرهیچ کس ذاتابریکدیگر ولایت نداردهیچ کس نمی تواندبه من دستوربدهدشماببینیدنظریه انتصاب چقدرنظریه مترقی است می گوید هیچ کس حق نداردبه توامرونهی کندازطرف خودش ،چرابایدامرونهی کند،فقط خداوندحق داردبه توامرونهی کندبعدازخداوندشروع می شود،می گوید فقط خداوندحاکمیت دارد وکسی راکه خداونداجازه بدهد انتصاب دقیقایعنی این کسی راکه خداونداجازه بدهد.حالاسوال: خداوندبه چه کسی اجازه داده است که برماحکومت کند؟به کسانی که بااین مکتب ودکترین ، این پارادایم آشناییت داشته باشند.حق حاکمیت که می گوییم منشاآن الهی است دراصل انتصابی است،فردی لیاقت این دکترین راداردکه مبنای مشروعیت دینی ،اهداف دین را بلد وبایستی پیاده کندوتعقیب کند وبه جای دین کار کند ولی در معنای تحقق دین امکان دارد به بخش هایی عمل نشده باشدحکومت دینی مفهوما? مطلق است ما پانصد تامفهوم ازدین نداریم ازحکومت دینی یک قرائت داردهمان که درعهدنامه مالک اشترآماده است اازقبیل آن همان که فقها می گوینداما درمقام تحقق خارجی حکومت دینی یک مقوله نسبی است یعنی ماحکومت دینی ودینی ترداریم حکومت موجودمابه یک معنادینی است،اهداف دین راتعقیب می کند وافرادی که درراس حاکیت موجودند دنبال پیاده کردن دین هستند.سه قوه: رئیس جمهور، رئیس قوه قضاییه ومقننه همه درذیل رهبری واقعا دین می خواهند هیچ کدام نمیخواهند که حکومت دینی نباشد همه می خواهند،اما درمقام تحقق خارجی چه اتفاقی داردمی افتددروزارت خانه های حکومت، دراداره ها ،درمجلس، دردادگاهها یمان داردواقعا شرعیت اجرامی شود؟تماما به این معنا حکومت مادینی هست حکومت ازجهاتی ممکن است دینی باشد وازجهاتی ممکن است دینی نباشد.البته این رابگویم دشمن می خواهدبگوید هرفساد و ظلمی که درجامعه ماهست به خاطردین است .مثال:بگذارید داستانی واقعی رابرایتان تعریف کنم ،عده ای برای شرکت درکنگره ای علمی به کشورژاپن رفته بودند.وقتی برگشتند ازنظم وقوانین حاکمه وازهمه مهمتر ازالتزام مردم به قوانین صحبت می کردند ،دراین اثنا یکی ازافرادیکه آنجا نرفته بود گفت: چرادرکشور ماپس چنین وچنان است!خودش پاسخ میدهد که به علت دینی بودن حکومت ومملکت ماست.آخه مومن !اگرمن قوانین راهنمایی ورانندگی رارعایت نمی کنم باوجوداینکه سفارش وتاکید دین روی التزام هست به دین چه! من مشکل دارم نه دین .اگر من گناه می کنم به دین چه؟آخه  اون که می گوید گناه نکنید . راهلش هم این هست که این حکمت غیردینی بشوداین حرفی است که اینها میزننددرحالیکه به نظر من حرف درست این هست که اگردرجامعه ی ما فساد هاوظلم هایی مشاهده می شود درحکومت وجامعه دیده میشودوهست که واقعا هست اینها اتفاقا مواردی است که به دین عمل نشده هست برخلافش داردعمل می شودوراهلش این است که دینی بشوداین حکومت بایستی دینی تر بشوداین نکته مهمی است که افرادی دارند درآن مغلطه میکنند.(معذررررت !!مقداری ازبحث دورشدیم دقدقه دلم بود دیگه)این بحث انتصاب معنی اش این است که خداوند به چه کسی حق حاکمیت داده است به پیامبر-صلی الله وعلیه وآله- واهل بیت –علیهم السلام-وکسانی که بیش تر ازهرکسی این دکترین رامی شناسند ومی تواند عمل کنند درزمان غیبت امام زمان-عج الله وتعالی فرجه الشریف- چه کسی را انتصاب کردند؟ فقیه عادل واجدشرایطی راکه مردم اورابشناسند وبه او رجوع کنند وامکان تحقق خارجی حکومت برایش پیدا بشوددقت شد! انتصاب دردوره غیبت خاص نیست بلکه عام است. نصب عام یعنی، بعد ازدوران غیبت کبری هیچ شخص خاص بااسم خاصی برای رهبری جامعه اسلامی ازطرف حضرت حجت-عج الله وتعالی فرجه الشریف- یاپیامبراکرم-صلی الله وعلیه وآله-   تعیین نشده است ،انتصاب عام یعنی، شرایطی رابیان کردند،گفتند به کسی که این شرایط راندارد نگذاریدبرشماحکومت کند،بگردید کسانی که این شرایط رادارندوبشترین شرایط رادارند بربقیه، ممتازترند، اوبرشما حق حکومت دارد ازطرف ماالبته نظارت هم باید باشدوتاوقتی حق حکومت دارد که طبق دکترین دین وشرع عمل بشود. انتصاب این نیست که فردی درپشت پرده غیب نشسته باشد وبگوید من امام هستم. و این رابگویم باانتخاب خاص منافاتی ندارد.انتخاب خاص درطول انتصاب عام، انتخاب مصداق درطول انتصاب مفهومی ایدئولوژیک هست اگراین شد دیگه آن بحث که  قابل طرح نیست که بعضی ها می گویندکه آقا انتخابات بایستی روشن بشود که کشف است یاجعل،این هم بایستی روشن بشود برای چی، برای اینکه اگرانتخاب شمادرطول انتصاب باشدویک حکومت ایدئولوژیک داشته باشیدیک حکومت ظابطه مند واصول گرا،داشته باشیدنه لائیک اگراین قرارشدحالا کی بایستی برشما حکومت کند کسی که واجدچنین اوصافی باشندخوب حالا مامی خواهیم بگردیم ببینیم چه کسی واجداین اوصاف است آیااین کشف معنای استدلالی داردکشف یعنی چی یعنی همان کاری که شمابطورعقلایی در امورزندگی تان انجام می دهیدمی خواهید بروید قلبتان راجراحی کنیدمی گوید ماکارنداریم رای بگیریم درفامیل درخانواده هرکسی بیشتررای بیاورد می رویم پیش همان قلب مان راعمل می کنیم یا نه می روید می پرسی که چه کسی جراح حاذق تری است چه کسی انتصاب شده است حق رجوع به چه کسی راداریدکه اومنصوب شده است کسی که جراح تر وازبقیه واردتراست انتخاب یعنی ابتدا شرایط، بعد کشف یاانتخاب .می خواهم بگویم اگر بخواهیم  فرد راپیداکنیم رای می گیریم نه می روید می پرسید چه کسی  جراح واردتری است درست شد آن وقت زندگی ات رادراختیاراوقرارمی دهیداین کشف یعنی این می گردم پیدامی کنم کسی که حاذق تراست درجراحی چون مسئله مرگ وزندگی مطرح است سرنوشت من موضوع است بحث انتخابات ومسائل اجتماعی که فرق میکند بااین مسئله فردی که مطرح می شودکه بعد می بینند بین واجدین شرایط هرکسی بین مردم بیشتر رای آوردآن مشروعیت داردوواقعا هم اینجاآرای عمومی است وعده ای که میگویند اینها اصلا آرای عمومی راقبول نداردتشریفاتی وسوری است اصلاچنین چیزی نیست آرای عمومی کاملاجایگاه خودش راداردآرای عمومی مشروعیت وحق حاکمیت براین اصل قضیه ودرعرض انتصاب نمی آورداگرچنین چیزی باشد خارج ازتفکرشیعی است اما آرای عمومی وتشخیص من جایی موثر است آن که چه   کسی این صلاحیت هاراداردخوب مردم بایستی تشخیص بدهم چه کسی این صلاحیت راداردتامن تشخیص ندهم چه کسی جراح واردی است من وظیفه دارم بروم پیشش من بایستی تشخیص بدهم .

مطلب بعدی پاسخ به دوسوال است:فقهای سابق بحث ازحکومت ولی فقیه نکردند.پس شما ازکجا ادعادارید؟موضوع دور راچطورتوجیه می کنید !!         
فعلاخداحافظ