تحلیل

گفت و شنود , • نظر

گفت: خانم مولاوردی دستیار ویژه رئیس جمهور در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتد‌پرس از اینکه نتوانسته مانع بازداشت و محکومیت یک جاسوس آمریکایی شود ابراز تأسف کرده است!
گفتم: ایشان دستیار ویژه رئیس جمهور در امور شهروندی مردم ایران است یا مدافع جاسوس‌های آمریکایی؟!
گفت: مسئله این است که «نزار زاکا» جاسوس دستگیر شده را همین خانم مولاوردی به ایران دعوت کرده بود و عجیب آن است که  بعد از  اثبات جاسوسی وی برای آمریکا هم از او حمایت می‌کند!
گفتم: این خانم در بخش دیگری از مصاحبه خود اظهار داشته، برخی دیگر از دوستان وی هم  توسط نیروهای امنیتی ایران بازداشت شده‌اند!
گفت: این دیگر چه جور دستیار ویژه رئیس جمهور است که اینهمه دوست جاسوس و خلافکار دارد و از آنها دفاع هم می‌کند؟! یعنی دولت نمی‌داند عیب کار کجاست که بعد از این اعتراف صریح هنوز هم برکنارش نمی‌کند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟ یارو ماشینش را به مکانیکی برد و گفت؛ داداش یک نگاه به این بنداز ببین چه عیبی داره که تا حرکت می‌کنم به در و دیوار می‌خوره؟!


گفت و شنود , • نظر

گفت: چه خبر؟
گفتم: این دوره زمان لحظه ایی، خبر ایجاد می شود!
گفت: آره و الله!
گفتم: در بیلیبوردهای سطح شهر تبلیغاتی پر رنگ شده است که بد جوری تولید داخل را به تمسخر گرفته است!
گفت: چی!؟
گفتم: هیچ قطعه ایی مانند" رنو"نیست!!!
گفت: عجب!
گفتم: کاشکی شعار سال "اقتصادی" نبود، کاشکی شرایط الان جنگ "اقتصادی" نبود، کاشکی امروز" رنو" جمع نمی کرد یک مرتبه بره و زیر پای صنعت تولید خودرو را خالی کند!


تاریخ , • نظر
در پاره ای از تواریخ آمده که چون امام (ع) به سرزمین کربلا فرود آمدند، فرزندان و برادران و خاندان خود را گرد آورده و نگاهی به آنها کردند و فرمودند: «اللهم انا عترة نبیک محمد قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنوامیة علینا، اللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علی القوم الظالمین.» یعنی؛ بار خدایا ما خاندان پیامبر تو محمد (ص) هستیم که ما را بیرون رانده و از حرم جدمان آواره ساختند، و بنی امیه بر ما ستم کردند. بار خدایا حق ما را بگیر و ما را بر گروه ستمکاران یاری ده. سپس رو به یاران کرده و فرمودند: «الناس عبید الدنیا، و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون.» یعنی؛ مردم بردگان دنیا هستند و دین لیسیدنی است بر روی زبان ایشان، تا مزه از آن می تراود آن را نگه می دارند، و چون بنای آزمایش شود دینداران اندکند. آن گاه حمد و ثنای الهی را به جا آورده و به رسول خدا درود فرستاد و فرمودند: «اما بعد فقد نزل بنا من الامر ما قد ترون، و ان الدنیا قد تغیرت و تنکرت و أدبر معروفها و لم یبق منها الا صبابة کصبابة الاناء، و خسیس عیش کالمرعی الوبیل، ألا ترون الی الحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله، فانی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما.» یعنی؛ کاری بر ما پیش آمد که خود می بینید، و براستی که دنیا دگرگون شده و وارونه گشته و خوبیهایش پشت کرده و چیزی از آن باقی نمانده است جز ته مانده ای مانند آن آبی که در ته ظرفی بماند و آن را دور ریزند؛ و مانند چراگاه ناگوار و خطرناکی. مگر نمی بینید حق را که (غریب مانده) به آن عمل نمی شود و باطل را که از آن جلوگیری نمی شود، در اینجاست که مؤمن باید راغب دیدار خدای سبحان باشد، و براستی که من مرگ را جز سعادت نبینم، و زندگی با ستمکاران را جز رنجش دل و ستوه. [1] .
در اینجا بود که زهیر بن قین برخاست و عرض کرد: «سمعنا یابن رسول الله مقالتک، و لو کانت الدنیا لنا باقیة و کنا فیها مخلدین لآثرنا النهوض معک علی الاقامة فیها.» یعنی؛ ای فرزند رسول خدا سخنت را شنیدیم، و اگر قرار بود دنیا ابدی برای ما پایدار باشد و ما برای همیشه در آن بمانیم باز هم قیام در راه تو را انتخاب کرده و برمی گزیدیم (تا چه رسد به این چند روز ناپایدار).
پس از وی بریر بن خضیر برخاست و عرض کرد: «یابن رسول الله لقد من الله بک علینا أن نقاتل بین یدیک تقطع فیک اعضاؤنا ثم یکون جدک شفیعنا یوم القیامة.» یعنی؛ ای فرزند رسول خدا براستی که خدا به وسیله ی تو بر ما منت نهاد که در پیش رویت کارزار نموده تا در راه تو اعضای بدن ما تکه تکه شود و به دنبال آن، جدت در روز قیامت شفیع ما گردد.
نافع بن هلال و دیگران نیز برخاستند و هر کدام به همین مضمون سخنانی اظهار کرده و مراتب وفاداری و پایداری خود را در راه یاری آن حضرت اعلام داشتند.

پاورقی
[1] بر طبق نقل طبری امام (ع) این سخنرانی را در منزل ذی حسم هنگامی ایراد فرمود که با لشکریان حر برخورد کرد، و طبق نقل برخی دیگر در روز چهارم محرم هنگامی که عمر بن سعد وارد کربلا گردید، و آنچه را ما اختیار کردیم بر طبق نقل لهوف و عقد الفرید و حلیة الاولیاء و مجمع الزوائد هیتمی است، به مقتل مقرم، ص 194 رجوع شود. 

گفت و شنود , • نظر

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: رئیس‌سازمان امور مالیاتی اعلام کرد که تاکنون 4 هزار شرکت کاغذی شناسایی شده که برای فرار از مالیات جعل کرده‌اند!
گفت: دیگه چه خبر؟!
گفتم: ایشان می‌گوید استفاده از کارت‌های بازرگانی که به نام افراد فقیر گرفته شده همچنان ادامه دارد. مثلا با کارت بازرگانی به نام یک لحاف‌دوز و کارت دیگری به نام یک سبزی‌فروش هزاران میلیارد تومان کالا وارد کرده‌اند که فقط مالیات آن
 42 میلیارد تومان است!
گفت: دیگه چی؟!
گفتم: به نام اعضای یک خانواده 16 صرافی دائر شده بود!
گفت: یعنی مسئولان ذیربط با وجود این همه سوء‌استفاده
 مفسدان اقتصادی متوجه ماجرا نشده بودند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! به یارو گفتند؛ متوجه شدی که دیشب زلزله شدیدی اومد و صدها خانه را ویران کرد؟ گفت؛ نه،
 من روم اونور بود!


گفت و شنود , • نظر

گفت: اعلام شده که با تشکیل بازار ثانویه، نرخ ارز کاهش پیدا کرده!
گفتم: چقدر کاهش پیدا کرده؟!
گفت: این را دیگر نگفته‌اند!
گفتم: قیمت دلار از 3500 تومان به 13هزار تومان رسیده بود ولی حالا هزار یا دو هزار تومان کاهش پیدا کرده!
گفت: پس چرا می‌گویند کاهش یافته و نمی‌گویند نرخ ارز 7500 تومان افزایش یافته است! 
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو از مغازه‌دار پرسید؛ نوشابه خانواده داری؟ جواب داد؛ بله، مشکی می‌خوای یا زرد؟ گفت؛ اونش دیگه به تو مربوط نیست!


گفت و شنود , • نظر

گفت: سرکرده باندی که با خرید 9 تن سکه طی یک سال، بازار سکه و ارز را به هم ریخته بود، چند سال قبل هم بازداشت و سپس آزاد شده بود!
گفتم: چرا بازداشت و چرا آزاد شده بود؟!
گفت: یکی از مسئولان ارشد بانک مرکزی به دستگاه قضایی گفته بود او مجرم نیست بلکه برای بانک مرکزی کار می‌کند!
گفتم: حالا آن مسئول بانک مرکزی کجاست؟!
گفت: بعد از بازنشستگی صرافی زده و با سرکرده همین باند کار می‌کرده است!
گفتم: باغبانی وارد باغش شد و دید جوانی روی درخت سیب نشسته و مشغول چیدن و خوردن است. گفت؛ الان می‌روم و به‌پدرت می‌گویم که پسرش دزد است و می‌خواست از باغ خارج شود که یارو گفت؛ کجا می‌روی؟ پدرم روی درخت زرد‌آلو مشغول است!


تاریخ , • نظر

گوگل اخیراً "بیل ماریس" یکی از باورمندان راستین عمر جاوید، را به ریاست صندوق سرمایه گذاری گوگل منصوب کرد. ماریس؛ گوگل ونچرز سی و شش درصد از موجودی اوراق بهادرش به ارزش دو میلیارد دلار را در شرکت تازه تأسیس  دست اندر کار علوم زیستی سرمایه گذاری می کند که چندین پروژه بلند پروازانه برای افزایش طول عمر را در بر می گیرد. ماریس؛ سپس جدال با مرگ را به فوتبال امریکایی تشبیه می کنند: زندگی کردن بهتر از مرگ است.(1)
پا نویس
1- کتاب انسان خدا گونه نوشته یووال نوح هراری


گفت و شنود , • نظر

گفت: چه خبر؟
گفتم: هم اکنون در حال خواند کتابی تحت عنوان" اسان خدا گونه" میباشم.
گفت: خب!
گفتم: به پاراگرافی بر خورد کردم که بسیار جالب بود: تروریست ها به مگسی می مانند که سعی می کنند یک مغازه ی چینی را تخریب کند. این مگس بقدری ضعیف است که قادر نیست یک فنجان چای را از جا بلند کند. پس بدنبال گاو نری می گردد تا در گوشش وز وز کند. گاو نر با وحشت و عصبانیت به اطراف می دود و مغازه ی چینی را تخریب می کند. این همان چیزی است که طی دهه ی گذشته در خاور میانه اتفاق افتاد. بنیادگرایان اسلمی هرگز نمی توانستند صدام حسین را به تنهایی سرنگون کنند. آن ها بجای این کار آمریکا را از طریق حملات یازده سپتامبر درگیر ماجرا کردند و آمریکا هم مغازه ی خاور میانه را برای شان تخریب کرد. حال آن ها بر فراز آوارها شکوفا می شوند. تروریست ها به تنهایی بسیار ضعیف تر از آنند تا بتوانند ما را به قرون وسطی بکشانند و قانون جنگل را دوباره مستقر سازند. آن ها شاید ما را تحریک کنند، اما در خاتمه، همه چیز بستگی به واکنش ما دارد. اگر قانون جنگل دوباره مستقر شود، تروریست ها مقصر نیستند...
گفت: جالب بود!


گفت و شنود , • نظر

گفت: شنیده اید آقای کروبی نامه ایی به مجلس خبرگان نوشته است!
گفتم: نه نمی دانستم حالا چی گفته اند؟
گفت: فرموده اند؛ سیاست‌های راهبردی رهبر، طی سه دهه گذشته باعث وضعیت کنونی کشور شده است!
گفتم: مگر خودشان طی این سه دهه جزوء کارگران بودند؟


گفت و شنود , • نظر

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: در آذربایجان‌شرقی بیش از 8 هزار دستگاه خودروی سمند کشف شده که شرکت ایران‌خودرو آنها را در یک پارکینگ وسیع بیابانی احتکار کرده بود!
گفت: دیگه چی؟!
گفتم: طی چند هفته اخیر تعداد زیادی انبار کالاهای احتکار شده دیگر هم کشف و پلمب شده است. کالاهایی نظیر برنج، لوازم خانگی، حبوبات، پوشک و...
گفت: فلان فلان شده‌ها! توی هر سوراخ‌سمبه‌ای که دم دستشان بوده، کالا احتکار کرده‌اند.
گفتم: یارو می‌گفت؛ رفته بودیم مهمونی، صاحبخونه می‌خواست ظرف میوه رو بچینه، یک موز از توی یخچال درآورد، یکی از اجاق گاز، یکی از توی ماشین لباسشویی، یکی از کابینت، یکی از پشت تلویزیون و... پرسیدم؛ شغل شما چیه؟ گفت؛ مواد مخدر توزیع می‌کنم!