وبلاگ :
تحليل
يادداشت :
تحليلي از واژه تحول (قحطي کشور سومالي)
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نويسنده
سلام
زندگي انقلابي وقتي است که انسان علاوه بر اينکه به اصلاح امور سطحي ميپردازد به ريشهها و اعماق مشکلات نيز بپردازد و براي اصلاح آنها جهاد کند.
ما هنوز به انسانهاي انقلابي نياز داريم
چون هنوز دشمن داريم و موانع و مشکلاتي داريم که جز با مجاهدت حل نميشود. موانع نظام و جامعهي ما با بخشنامهي سازماني و انجام وظايف سازمانيِ يک عده کارمند برطرف نخواهد شد.
نيازي نيست همهي مردم به اين معنا انقلابي باشند،
بلکه اگر يک عدهاي انقلابي باشند کافي است. خيلي از آدمهاي خوب، انقلابي نيستند و لازم هم نيست انقلابي باشند آنها زندگي خودشان را ميکنند و در کنارشان انقلابيهايي هستند که به آنها خدمت رساني ميکنند و براي آنها ميميرند. در زمان امام زمان(ع) هم اينطور نيست که همهي انسانها درجهي يک بشوند و
لازم هم نيست
همه درجهي يک بشوند. يک عدهاي، خيلي خوب ميشوند و خيلي زحمت ميکشند و بقيه هم زندگي عادي خودشان را انجام ميدهند،ولي مصداق انقلابي کو !!!!
حرف آخر
: چنان سيستم بسته است(منظورم غربي و تقليدي)يک نفر (رهبر) هي پالس مي اندازد فکر، انديشه ولي متاسفانه تا شوراي انقلاب فرهنگي بيشتر نمي رسد، انگار نه انگار مدرک دکترا و.... يدک مي کشد.
خوب شدن آدمها را بايد با نشان دادن قلهها آغاز کنيم
و اين کار يعني جهادي زندگي کردن. خداوند فرموده است: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ؛ و در راه خدا كارزار كنيد چنان كه سزاوار كارزار كردن براى او است» و اين سزاوار بودن براي خداوند، يعني نگاه حداکثري.يه مثال:نبايد با جوانها حداقلي صحبت کنيم. حداقلي صحبت کردن با جوانها اين است که به او بگوييم: «دو رکعت نماز خواندن يا حجاب داشتن مگر چقدر سخت است، خوب انجام بده ديگر!» ما بايد جوانان را با قله آشنا کنيم. چون جوان اساساً بلند همت است و به کم قانع نيست. گاهي اوقات پدر و مادرها و مدارس، بچهها را حداقلي بار ميآورند. مثلاً ميگويند: «پسرم تو معتاد نشو، مشروب هم نخور، نماز هم بخوان، من ديگر چيزي از تو نميخواهم!» اين بدترين شيوهي تربيت فرزند است.بايد با يک نگاه انقلابي بچهها را تربيت کرد. مثلاً اگر کسي براي انقلابي بودن بخواهد تهذيب نفس کند، اين کار را خيلي بهتر انجام ميدهد. اگر به او بگوييم «تهذيب نفس خوب است، اگر تهذيب نفس داشته باشي به بهشت خواهي رفت!» با اين سخن انگيزهي تهذيب نفس پيدا نميکند. اما اگر به او بگوييم «تا وقتي تهذيب نفس نکني خدا به تو لياقت خدمت به امام زمان(ع) و نجات بشريت را نميدهد» در اين صورت او خيلي بهتر انگيزهي تهذيب نفس پيدا ميکند.در مورد کمک به مردم سومالي هم همين طور قله را بزن نه دامنه را. ايرانيها نوعاً، هم درک بالا و انديشهي قوياي دارند و هم احساسات قوياي دارند و براي برتر شدن در جهان به هر دوي اينها نياز است. منتها اين آفت دارد؛ اگر احساساتي بوديم اما احساسات خودمان را کنترل نکرديم شاهد افسردگيها و عصبانيتها و عقدهاي شدنها... خواهيم بود و يا اگر استعداد انديشه و درک بالا را بهدرستي جهت ندهيم، شاهد به وجود آمدن جيببرهاي حرفهاي و دزديهاي هوشمندانه خواهيم شد، اميدوارم جوابتان را گرفته باشيد.من الله التوفيق